به نام خدای خوبی ها
https://t.me/joinchat/Ed2YmEfQGpM4e5wGTm7aQQ
گروه علمی پژوهشی(در تلگرام)
مطالب علمی،پژشکی،تعذیه،دانستنی های به روز،علوم مختلف و مطالب لازم برای تحقیق و پژوهش و مقاله را در این گروه می یابید.
منتظر حضور گرمتان هستیم
https://t.me/joinchat/Ed2YmEfQGpM4e5wGTm7aQQ
گروه علمی پژوهشی(در تلگرام)
مطالب علمی،پژشکی،تعذیه،دانستنی های به روز،علوم مختلف و مطالب لازم برای تحقیق و پژوهش و مقاله را در این گروه می یابید.
منتظر حضور گرمتان هستیم
اربعين حسينى
امام صادق عليه السلام : بَكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين أربَعينَ يَوما بالدَّم
امام صادق عليه السلام :آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام ، خون گريه كرد .
امام عسكرى عليه السلام : عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ . . . و زِيارَةُ الأربَعينَ . . .
امام عسكرى عليه السلام :مؤمن پنج نشانه دارد . . . و يكى از آنها زيارت روز اربعين است . . . .
بحار الأنوار: به نقل از سيد بن طاووس ؛ لَمّا رَجَعَت نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام و عِيالُهُ مِنَ الشّامِ و بَلَغوا إلَى العِراقِ قالُوا لِلدَّليلِ : مُرَّ بِنا عَلى طَريقِ كَربَلاءَ فَوَصَلُوا إلى مَوضِعِ المَصرَعِ . . . وَ اجتَمَعَت إلَيهِم نِساءُ ذلِكَ السَّوادِ و أقامُوا عَلى ذلِكَ أيّاما
بحار الأنوار: چون همسران و اهل بيت امام حسين عليه السلام از شام بازگشتند و به عراق رسيدند ، به راهنما گفتند : «ما را از راه كربلا ببر» . به قتلگاه شهيدان رسيدند . . . در اين هنگام زنان اهل آن وادى گرد ايشان جمع شدند و چند روز عزادارى كردند .
عطيّة العُوفي : … فَخَرَّ [جابِرٌ] عَلَى القَبرِ مَغشِيّاً عَلَيهِ فَرَشَشتُ عَلَيهِ شَيئا مِنَ الماءِ فَأفاقَ ثُمَّ قالَ يا حُسَينُ ـ ثَلاثا ـ ثُمَّ قالَ : أحَبيبٌ لايُجيِبُ حَبيبَهُ ثُمَّ قالَ أنّى لَكَ بِالجَوابِ … و فُرِّقَ بَينَ بَدَنِكَ و رَأسِكَ ؛
عطيّة العُوفي : . . . جابر به حالت غش روى مزار [امام حسين عليه السلام] افتاد ؛ به صورتش آب پاشيدم ؛ به هوش آمد . آن گاه سه بار گفت : «يا حسين!» سپس گفت : «آيا دوست جواب دوستش را نمى دهد ؟» آن گاه گفت : «چگونه مى توانى جواب دهى در حالى كه بين بدن و سرت فاصله افتاد است؟» .
شهید رجایی و نماز اوّل وقت
یکی از دوستان شهید رجایی میگوید: در سال ٥٢ یا ٥٣، روزی به اتفاق شهید رجایی برای خوردن نهار قرار گذاشتیم. وقتی به خیابان ولی عصر، سه راهی شهید بهشتی رسیدیم، ناگهان رجایی گفت: «ماشین را نگهدار!» ماشین را متوقف کردم و گفتم: چه شده است؟ گفت: برویم مسجد و نماز بخوانیم.
گفتم: رفقا منتظرند. گفت: واللّه من با خدای خود عهد کردهام که همیشه قبل از نهار، نماز ظهر و عصر را بخوانم، قبل از شام، نماز مغرب و عشاء را، و قبل از صبحانه نماز صبح را بخوانم و اگر یک روز این برنامه را ترک کردم، به عنوان جریمه یک روز روزه بگیرم. شما که راضی به جریمه شدن من نیستید؟ (1)
1-. راه رجا بسته نیست، ص 33، به نقل از قصّههای معنوی، ص 42.
به نام خدای حسین(ع)
امسال می خواهم به رهبرم اقتدا کنم و از دور بایستم و این حرکت بزرگ را ببینم…
امروز می خوام حسرت سید علی حسرت من هم باشد…
عاشورا در کربلا
مرحوم علاّمه طباطبایی درباره همسر خود چنین میگوید: عیال ما زن بسیار مؤمن و بزرگواری بود؛ ما در معیت ایشان برای تحصیل به نجف مشرف شدیم، هر سال ایام عاشورا برای زیارت به کربلا میرفتیم و بعد از مدتی به تبریز برگشتیم.
سالی همسرم در روز عاشورا در منزل مشغول خواندن زیارت عاشورا بوده و میگوید: در همان حال ناگهان دلم شکست و با خود گفتم: ده سال را روزهای عاشورا کنار مرقد اباعبداللّه بودیم و امروز از این فیض محروم شدهایم. یک مرتبه دیدم که در حرم مطهّر، در زاویه حرم، بین بالاسر و روبرو ایستادهام و مشغول خواندن زیارت میباشم. مردم را دیدم که برای تماشا سینه زنان میآیند و عدهای نیز در پایین پای مبارک، مشغول خواندن زیارتنامه بودند؛ چون به خودم آمدم، دیدم در خانه خود، مشغول خواندن زیارت عاشورا هستم. (1)
1-. مهرتابان، سیدمحمدحسین تهرانی، ص25.