به نام مهربان خدا
ظريف خوش كلام و بزرگ بغداد
يكي از اديبان نقل كرد، در منزل يكي از بزرگان بغداد بودم؛ در برابر او طبقي پر از خرما بود، در اين هنگام ظريف خوش كلامي بر او وارد شد و در حال اشاره به خرما گفت: اي امير! اين چيست؟ امير، يك خرما به سوي او انداخت ظريف شروع كرد از آيات قرآن تكلّم كردن، و با لفظ قرآن از امير خرما گرفتن،
به اين ترتيب:
ظريف گفت: «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ»: به سوي آنان دو نفر فرستاديم[1] امير يك خرماي ديگر به سوي او انداخت، ظريف گفت: «فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ» آن دو را به سوّمي قوي گردانيديم[2] امير خرماي ديگري را به سوي او انداخت، و ظريف گفت: «فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ»: چهار پرنده بگير[3] امير يك خرماي ديگر به طرف او انداخت، ظريف گفت: «وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ»: ميگويند: پنج عددند كه ششمين آنها سگشان است[4] امير خرماي ديگري به سوي او انداخت، ظريف گفت: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»: ما آسمانها و زمين و بين زمين و آسمان را در شش روز آفريديم[5] امير يك خرماي ديگر به سوي ظريف انداخت، ظريف گفت: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ»: خداوندي كه هفت آسمان را آفريد[6] امير خرماي ديگري به طرف او انداخت، ظريف گفت: «وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ»: فرو فرستاديم براي شما از شتر و گاو و گوسفند، هشت جفت[7] امير خرماي ديگري به طرف او انداخت، ظريف گفت: «وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ»: در مدينه نه گروه بودند كه در زمين فساد ميكردند[8] امير خرماي ديگري به سوي او انداخت، ظريف گفت: «تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ»: اين عدد كامل است[9] امير خرماي ديگري به ظريف داد، ظريف گفت: «إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً»: من در خواب ديدم يازده ستاره مرا سجده ميكنند[10] امير خرماي ديگري به او داد، ظريف گفت: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً»: عدد ماهها نزد خداوند دوازده است[11] امير خرماي ديگري به او داد، ظريف گفت: «إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ»: اگر در ميان شما بيست نفر با استقامت باشد[12] امير هشت خرماي ديگر به او داد تا با خرماي سابق بيست عدد باشد، ظريف گفت: «يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ«: بر دويست نفر غالب ميشدند[13] امير دستور داد تمام طبق خرما را به او دادند و گفت اگر همه خرما به او داده نشود اين آيه را ميخواند: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلي مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ»[14]: او را به سوي صد هزار نفر يا بيشتر فرستاديم.[15][1] - سورة يس، آية 14.
[2] - سورة يس، آية 14.
[3] - سورة بقره، آية 260.
[4] - سورة كهف، آية 22.
[5] - سورة ق، آية 38.
[6] - سورة طلاق، آية 12.
[7] - سورة زمر، آية 8.
[8] - سورة نمل، آية 48.
[9] - سورة بقره، آية 196.
[10] - سورة يوسف، آية 4.
[11] - سورة توبه، آية 36.
[12] - سورة انفال، آية 65.
[13] - سورة انفال، آية 65.
[14] . سورة صافات، آية 147.
[15] . پندهايي از تاريخ، محمد مهدي اشتهاردي.